آرمیتاآرمیتا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره

پرنده خوشبختی

شعر پائیز

یکی از شعرای بچگیام که خیلی دوسش دارم و این روزا بطور نصفه نیمه واسه آرمیتا میخونم یه شعر پائیزیه که اصلا یادم نمیاد بصورت نوار بود یا کتاب شعر و یا اینکه اسم کتابش چی بود! از هم نسلای عزیزم که این شعرو به یاد دارن خواهشمندم اگه اطلاعاتی درباره اون دارن بهم بگن. ممنون میشم. گوله های برف به شکل پنبه از پشت شیشه خوب دیده میشه مادرا میگن: آهای بچه ها نباید برید توی کوچه ها باد پائیزی سرما میاره سرما میخورید خدانکرده گوله های برف از پشت شیشه به شکل پنبه خوب دیده میشه...÷÷ ...
18 بهمن 1390

یادی از کودکی

بچه دار شدن و پابه پای اون، بچگی کردن، ناخودآگاه آدم رو به یاد روزهای کودکی میندازه و خاطرات تلخ و شیرین اون دوران رو براش زنده می کنه. بخصوص برای یک مادر که روز به روز بیشتر با فرزندش انس می گیره و شاهد کوچکترین تغییرات و جزئی ترین پیشرفتهای رفتاری و گفتاری کودکش هست، این حال و هوا بیشتر میاد سراغش و چه بسا خاطراتی از روزهای کودکی براش زنده بشه که یادآوریشون هیچوقت براش اهمیتی نداشته و به دست فراموشی سپرده شده ولی حالا با درک بیشتر و نگاهی عمیق تر به اون روزها و خاطراتش نگاه میکنه و هر ثانیه اش براش ارزشی صد چندان پیدا میکنه و دوست داره اگه شده برای دقایقی به اون دوران برگرده و لذت کودکی رو دوباره احساس که نه بب...
11 بهمن 1390
1