یک موفقیت بزرگ
همیشه از پوشک گرفتن بچه برامون یه اتفاق بزرگ و کاری دشوار وشاق به نظر می رسید و یه جورایی داشت به یه رویا تبدیل میشد و مطمئنم که واسه خیلی از پدر و مادرا هم که تجربه ای توی این زمینه ندارن همینطوره.
و از چندماه پیش تلاشمونو برای آموزش آرمیتا شروع کردیم. ولی از اون جایی که فکر می کنم هنوز خیلی کوچیک بود و بلد نبود خوب صحبت کنه و منظورش رو برسونه و البته ماهم به دلیل بی تجربگی ، بی حوصله می شدیم، دو سه باری تلاشمون بی نتیجه موند و ماهم که خسته می شدیم دوباره پوشکش می کردیم. ولی چند روزی بود که دوباره و اینبار بصورت جدی تلاشمونو آغاز کردیم و طی روز اصلا ایشونو پوشک نمی کردم( بجز زمان خواب ظهر) و مرتب اونو پامی کشیدم و سعی میکردم یادش بدم که قبل از ... خودش بگه و اطلاع بده ولی اصلا چیزی نمی گفت و خودم می بایست چنددقیقه به چند دقیقه می بردمش دستشویی و اگه سرم گرم کارا میشد و فراموش میکردم اتفاقی که نباید، می افتاد و کلی اعصاب خوردی برام داشت و تازه داشتم عادت میکردم که آرامش خودمو حفظ کنم و با صبر و حوصله با قضیه برخورد کنم تا وقتی که خودش یاد بگیره و...
خلاصه اینکه بالاخره دیروز (91.4.4) انتظار به سر رسید و درکمال تعجب ، ایشون قبل از... اعلام فرمودن (پی پی) و من هم با اینکه فکر میکردم سرکاریه سریع بردمش دستشویی و درکمال ناباوری دیدم بچه م راست گفته و پی پی داشته و چنان ذوق زده شده بودم که فوری زنگ زدم به بابایی و بهش اطلاع دادم و اونم کلی خوشحال شد و به خاطر تلاش های این مدتم بهم "تبریک" و "خسته نباشید" گفت.
و این شد که دیروز برای اولین بار، اصلا طی روز ( حتی موقع خواب بعدازظهرش) هم اونو پوشک نکردم و وقتی از خواب بیدار شد خشک خشک بود و تا شب چندبار اعلام کرد و اصلا خودشو خیس نکرد.
الان فقط مونده شبا، که اونو دیگه فکر نمی کنم حالاحالاها بتونم بدون پوشک کردن بخوابونمش. لااقل تا زمانی که شیر میخوره.
شما چی فکر می کنید؟ آیامی تونم امیدوار باشم که به زودی شباهم بتونه خودشو کنترل کنه و دیگه پوشکش نکنم؟ لطفا تجربیات خودتونو دراختیارم بذارید.
ولی خودمونیم...اصلا فکر نمیکردم انقد زود نتیجه بگیرما.
خیلی خیلی خیلی خوشحالم و به خودمون و همینطور دختر گلم که حالا دیگه وارد مرحله جدیدی از زندگیش شده تبریک میگم.