23ماهگی
عزیز دلمون دیگه کم کم داره ٢ ساله میشه ولی نمیدونم امسال میشه براش جشن تولد گرفت یانه. آخه احتمالا تولدش همزمان با اسباب کشی به منزل جدیده و کلی سرمون شلوغه. با اینحال مشغول دوختن یه لباس کفشدوزکی ناناز واسه خوشگل خانمم هستم آخه دوست داشتم تم تولد امسالش کفشدوزکی باشه. شایدم فقط ببرمش آتلیه و ازش عکس یادگاری بگیرم. حالا تا ببینیم چی پیش میاد.
دوست دارم در ادامه چندتا از کلماتی رو که آرمیتا زیاد استفاده میکنه و خیلی شیرین و با یه لهجه خاص به زبون میاره براتون بگم:
اوخچه(مورچه) - پهشه(پشه) - اوخشی(گوشی) - آب بادی(آب بازی) - بوت( توپ) - باباجی( باباجون) - ادا( غذا) - ایانا(کیانا، دخترعمه ش) - اودا( رزا، دختردائیش) - آله(خاله) - ادیددی(عروسک) - باه شو(پاشو) - باه شه(باشه) - بهچه( بچه) - نونونه( هندونه) - توت توت( توت فرنگی) - بسیسسی(بستنی) - آلایی(لالایی) - بهتو(پتو) - کیتاب(کتاب) - ژیتون (زیتون)و...
قربونت برم که همه چیزت تکه و فقط مخصوص خودت.
ولی حواست باشه ها!از نظر دندونی پیشرفت چندانی نکردی و هنوز همون ١٢ تا دندون رو داری.(٦تا بالا، ٦تا پائین!)آخه پس کی این دندونارو در میاری مادر؟؟؟!!!هم سن و سالات حداقل18 رو دارن! من به خاطر خودت میگم. آخه هنوز باید غذا رو واست نرم کنم که بخوری و واسه خوردن چیزای سفت مشکل داری. اصلا...هرجور راحتی مامان جان!!!
راستی... عکس بالا جدیدترین عکسیه که همین چندروز پیش ازش گرفتم.